
من از پروانه بودن ها.
من از دیوانه بودن ها.
من از بازی یک شعله سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترمس
من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها.
از بی کسی و خلوت انسان ها می ترسم.

دلم اصرار دارد فریاد بزند!
اما من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد
تاريخ : چهارشنبه 21 فروردین 1392 نويسنده : امیر نظرات بازديد: 405
سهراب گفتی:چشمها را باید شست....
شستم ولی !....
گفتی:جور دیگر باید دید....
دیدم ولی !...
گفتی زیر باران باید رفت....
رفتم ولی !....
او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید!!!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
دیوانه باران ندیده......
زندگی را نخواهیم فهمید اگر از همه گلهای سرخ دنیا متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گلسرخی را بچینیم خاری در دستمان فرو رفته است؟
زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم فقط به این خاطر که در گذشته یک یا چند تا از آرزوهایمان اجابت نشدند.
زندگی را نخواهیم فهمید اگرعزیزی را برای همیشه ترک کنیم فقط به این خاطر که در یک لحظه خطایی از او سر زد و حرکت اشتباهی انجام داد.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر درس و مشق را رها کنیم و به سراغ کتاب نرویم فقط چون در یک آزمون نمره خوبی به دست نیاوردیم و نتوانستیم یک سال قبول شویم.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر دست از تلاش و کوشش برداریم فقط به این دلیل که یک بار در زندگی سماجت و پیگیری ما بینتیجه ماند..
زندگی را نخواهیم فهمید اگر همه دستهایی را که برای دوستی به سمت ما دراز میشوند، پس بزنیم فقط به این دلیل که یک روز، یک دوست غافل به ما خیانت کرد و از اعتماد ما سوءاستفاده کرد.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر فقط چون یکبار در عشق شکست خوردیم دیگر جرات عاشق شدن را از دست بدهیم و از دلبستن بهراسیم.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر همه شانسها و فرصتهای طلایی همین الان را نادیده بگیریم فقط به این خاطر که در یک یا چند تا از فرصتها موفق نبودهایم.
فراموش نکنیم که بسیاری اوقات در زندگی وقتی به در بستهای میرسیم و یکصد کلید در دستمان است، هرگز نباید انتظار داشته باشیم که کلید در بسته همان کلید اول باشد. شاید مجبور باشیم صبر کنیم و همه صد کلید را امتحان کنیم تا یکی از آنها در را باز کند. گاهی اوقات کلید صدم کلیدی است که در را باز میکند و شرط رسیدن به این کلید امتحان کردن نود و نه کلید دیگر است. یادمان باشد که زندگی را هرگز نخواهیم فهمید اگر کلید صدم را امتحان نکنیم فقط به این خاطر که نود و نه کلید قبلی جواب ندادند. از روی همین زمین خوردنها و دوباره بلندشدنهاست که معنای زندگی فهمیده میشود و ما با تواناییها و قدرتهای درون خود بیشتر آشنا میشویم.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر از ترس زمین خوردن هرگز قدم در جاده نگذاریم
لطفا به ادامه مطلب بروید..



لطفا به ادامه مطلب بروید...
تاريخ : چهارشنبه 21 فروردین 1392 نويسنده : امیر نظرات بازديد: 481
خیلی سخت است که بتوان بر طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می دهند. نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند. شاید برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛ اما بد نیست که در این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!
این مقاله را بخوانید تا ببینید کدامیک از رفتارهای "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر می انگیزد و برای تغییر آنها مجددا فکر کنید.
تاريخ : چهارشنبه 21 فروردین 1392 نويسنده : امیر نظرات بازديد: 963
دلم نمی آید مست نشوم از عطر نگاهت
دلم نمی آید..
دلم نمی آید غرق آن آبی ِ بودنت نشوم..
لعنت به همه خوبی هایت...
نه..
دلم که نمی آید لعنت کنم!
یادم نبود..
دل ندارم ، من! دلم را تو بردی..!؟
روزی آرزو داشتم بر بلندترین ارتفاع دنیا با همه وجودم صدایت كنم
تا شاید طنین صدایم در تمامی كوچه پس كوچه ها بگردد
و گوش های تو را تسخیر كند و یادت بیاید كه كسی در خلوت خود تو را می خواند.
كسی كه همه حجم تنهایی اش با حضورت پر می شد.
كسی كه قصه هایش را برایت می سراید و شاید نطقش با تو باز شد
و اكنون در حصار سكوت گرفتار آمده است.
اما امروز می خواهم فقط نامت را در خاطره ام بسپارم
و بعنوان یك حادثه زیبا در كنج ذهنم قاب كنم.
می خواهم در كنار همه خاطرات زیبایم بمانی...!!!
تاريخ : چهارشنبه 21 فروردین 1392 نويسنده : امیر نظرات بازديد: 477
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 1,865
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,387,514