تبــــــــليغات
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و…و من همچون غربت زده ایی در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من…
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
.
.
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم
اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم
با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم
بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم
.
.
نظرات
اين نظر توسط سی در تاريخ 1392/12/16 و 13:53 دقيقه ارسال شده است | |||
ممنون |
اين نظر توسط زهرا در تاريخ 1392/11/25 و 18:22 دقيقه ارسال شده است | |||
واقعا عالی بود مرسی![]() |
اين نظر توسط darya در تاريخ 1392/11/03 و 15:24 دقيقه ارسال شده است | |||
عکسهاتون خوب نبود با این حال بازم ممنون![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
اين نظر توسط آرزو در تاريخ 1392/10/04 و 22:16 دقيقه ارسال شده است | |||
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ : تشکر دوست عزیز |
آمار سايت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 2,804
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,388,453
مطالب تصادفي
مطالب پر بازديد