تبــــــــليغات
من نیز رویاهای شکسته ام را پیش خدا بردم !
تاريخ : شنبه 24 فروردین 1392 نويسنده : امیر نظرات بازديد: 361
تاريخ : شنبه 24 فروردین 1392 نويسنده : امیر نظرات بازديد: 361
همان گونه که بچه ها با چشم های گریان , اسباب بازی های شکسته ی خود را برای تعمیر و بازسازی نزد ما می آورند , من نیز رویاهای شکسته ام را پیش خدا بردم چرا که او دوست من بود , اما به جای اینکه او را با صلح و آرامش , تنها بگذارم تا کارش را انجام دهد در اطراف او پرسه زدم و کوشیدم با راه و روش خودم , او را کمک کنم .
سرانجام کوشیدم آنها را پس بگیرم و گریان گفتم چگونه می توانی تا این حد آهسته پیش بروی ؟
او گفت :
(( فرزندم ! چه کار میتوانم بکنم , تو هرگز اجازه نمی دهی که کارها در مسیر خیر و صلاح تو پیش برود.))
آمار سايت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 2,622
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,388,271
مطالب تصادفي
مطالب پر بازديد