تبــــــــليغات
درد دوری:
مدام گريه كرده ام
و شعر خيس گفته ام
از آن زمان كه رفته اي .
بدون تو
نشد كه زندگي كنم.
رفته ام اما ، در خانه را
وا گذاشتم
و شعرهاي روي بند رخت را
- به عمد -
جا گذاشتم.
از كوچ آمده اي و
از كوچه مي روي
يعني
آنكه براي ديدنش
همه پنجره ها را صبركردم
تو نبودي؟!
تسبیح:
يكباره
روي زمين غلتيدند
دانه هاي كوچك باران.
تسبيح يكي از فرشته ها
پاره شده بود.
آمار سايت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 2,202
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,387,851
مطالب پر بازديد