تبــــــــليغات
دلم به حال واژه عشق می سوزد
از همه بریدم دیگه به اخر خط رسیدم
دیگه کاغذ و قلمی برام نمونده که شاعری کنم
این فصل گرم پاییز دیگری رو برام رقم زده
طفلی دل من که مثل پیاده رو شده و همه روش پا میزارن
تصمیم گرفتم سنگ باشم
یه سنگ روی یه کوه به بلندی اورست
که دیگه کسی نتونه مثل پیاده رو باهام رفتار کنه
دیگه نمی خوام نقش پیاده رو رو داشته باشم
اگه سنگ شدم
دلیلشو از خودت بپرس
بگو که عشق گمشده شدی
مثل بعضی عشق ها که فقط تبدیل شده به هوس زود
گذر دلم برای واژه ی عشق
میسوزه که این روزها بازی شده
برای ادم هایی که فقط به لذت فکر می کنند
بیچاره دل من
بیچاره واژه ی عشق
دلم به هر دوی اینها میسوزد……..
آمار سايت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 3,421
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,389,070
مطالب تصادفي
مطالب پر بازديد