تبــــــــليغات
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
از غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم
آتش قلب خود را با چه خاموش کنم
مطمئن باش که مهرت نرود از دل من
مگر آن روز که در خاک شود منزل من . . .
آمار سايت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 1,058
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,386,707
مطالب تصادفي
مطالب پر بازديد