تاريخ : پنجشنبه 20 خرداد 1395 نويسنده : سجاد نظرات بازديد: 391

دانلود جلد دوم رمان عاشقانه دونیمه سیب
رمان های عاشقانه خفن جدید ۹۵
نویسنده : ناشناس
خلاصه:
ندا بعد از خودکشی نیما دچار سختی ها و مشکلات زیادی میشود غافل از این که نیما زنده میماند و …
صفحه ی اول رمان:
چه شب وحشتناکی …انگار همه چیزمرتب تکرار میشد … تکرار می شد .. متوجه نمیشدم کجام .. صد بار از خواب پریدم …صدای جیغای مامان .. فریادای بابا…ساعت ۱۱ …دوباره خوابیدم …گیج بودم .. ساعت ۱۱ … خدایا چی شده.. خوابم ، بیدارم…توان بلند شدن نداشتم .. دقیق تر شدم .. دوباره صدای مامان بود .. با ناله داشت نیما رو صدا می کرد .. نیما .. نیماااااااا .. نیماااااااااا .. نیما جااااان .. نیمااااااااا .. درو باز کن مامان .. نیمااااااااا .. عزیز مامان درو باز کن تا منو نکشتی .. نیما .. نیماااااااا ..
آره مامانبود .. نیما تو اتاقش بود از دیشب تا حالا .. ساعت دیواری اتاقو نگاه کردم دوباره ۱۱بود .. ۱۳ ساعت خوابیده بودم .. با بی حوصلگی از خواب پا شدم رفتم بیرون .. مامانو دیدم که دم اتاق نیما نشسته و با گریه داره التماس می کنه کهنیما درو باز کنه .. با ناراحتی گفتم چی شده مامان باز ؟
تا منو دید با عجله گفت ندا بیا تو بهش بگوو جواب منو که نمیده ..
دانلود رمان عاشقانه دانلود رمان عاشقانه دونیمه سیب با لینک مستقیم
برای دانلود بر روی گزینه دانلود با لینک مستقیم راست کلیک و سپس گزینه save as link را بزنید
شعر عاشقانه زیبا تقدیم به شما کاربران عزیز:
نفرين ابد بر تو ، كه آن ساقي چشمت
دردي كش خمخانه ي تزوير ريا بود
پرورده مريم هم اگر چشم تو مي ديد
عيساي دگر مي شد و غافل ز خدا بود
نفرين ابد بر تو ، كه از پيكر عمرم
نيمي كه روان داشت جدا كردي و رفتي
نفرين ابد بر تو ، كه اين شمع سحر را
در رهگذر باد رها كردي و رفتي
نفرين بستايشگرت از روز ازل باد
كاينگونه ترا غره بزيبايي خود كرد
پوشيده ز خاك ، آينه حسن تو گردد
كاينگونه ترا مست ز شيدايي خود كرد
اين بود وفا داري و ، اين بود محبت؟
اي كاش نخستين سخنت رنگ هوس داشت
اي كاش ، كه در آن محفل دلساده فريبت
بر سر در خود ، مهر و نشاني ز قفس داشت
ديوانه برو ، ورنه چنان سخت ببوسم
لبهاي تو مي ريخته را ، كز سخن افتي
ديوانه برو ، ورنه چنان سخت خروشم
تا گريه كنان آيي و ، در پاي من افتي
ديوانه برو ، ورنه چنان سخت به بندم
صورتگر تو ، زحمت بسيار كشيده
تا نقش ترا با همه نيرنگ ، بصد رنگ
چون صورت بي روح ، بديوار كشيده
تنها بگذارم ، كه در اين سينه دل من
يكچند ، لب از شكوه ي بيهوده ببندد
بگذار ، كه اين شاعر دلخسته هم از رنج
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 3,479
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,389,128