تاريخ : پنجشنبه 01 بهمن 1394 نويسنده : سجاد نظرات بازديد: 623

متن های خنده دار و جالب با موضوع زن یا زندان؟
زني نصف شب از خواب بیدار میشه و ميبینه که شوهرش در رختخواب نیست ،به دنبال او به طبقه ی پایین میرود
شوهرش در آشپزخانه نشست بود و در حالی که یک فنجان قهوه هم روبرویش بود . در حالی که به دیوار زل زده بود در فکری عمیق فرو رفته بود…
_زن او را دید که اشکهایش را پاک میکرد و قهوهاش را مینوشید…
_زن در حالی که داخل آشپزخانه میشد آرام زمزمه کرد : “چی شده عزیزم؟ چرا این موقع شب اینجا نشستی؟”
شوهرش نگاهش را از قهوهاش بر میدارد و میگوید : هیچی فقط اون موقع هارو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات میکردیم، یادته؟
_ زن که حسابی تحت تاثیر احساسات شوهرش قرار گرفته بود، گفت: “آره یادمه…
شوهرش به سختی گفت:
یادته وقتی پدرت تفنگ رو به سمت من نشون گرفته بود و گفت که یا با دختر من ازدواج میکنی یا ۲۰ سال میفرستمت زندان ؟!
_آره اونم یادمه…
مرد آهی میکشد و میگوید: اگه رفته بودم زندان الان آزاد شده بودم
اين نظر توسط لیمو1 در تاريخ 1394/11/03 و 17:40 دقيقه ارسال شده است | |||
سلام وب جالب و عاشقانه خاص داری تبریک میگم انشاالله همیشه موفق باشی |
اين نظر توسط علیرضا در تاريخ 1394/11/01 و 14:08 دقيقه ارسال شده است | |||
عزیزم می دونم افزایش بازدید خیلی هزینه داره من تو وبلاگم راهکاری اراده دادم بدون هزینه می تونی بازدیدهای وبلاگت زیاد کنی خوشحال می شم به وبلاگ من سر بزنی |
- آمار مطالب
- کل مطالب : 2592
- تعدادنظرات : 1482
- آمار کاربران
- تعداد کاربران :3218
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 3,414
- بازديد ديروز : 547
- بازديد کل :12,389,063